فرناز فرناز ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

MyAngel

تولد 5 ماهگیت مباررررررررررررررررک

1391/8/17 23:12
نویسنده : مامانی فرناز
290 بازدید
اشتراک گذاری

وای که روزا چه بیرحمانه میگذره... الان دقیقا 5 ماه و 5 روز 5 ساعت از ورود فرشته کوچولومون می گذره هر روز شاهد رشد و بالنده شدنت هستم و هر روز عاشقانه تر از قبل در آغوش میگیرمت. گاهی شبها که چشمامو باز میکنم و میبینم که مثل فرشته ها خوابیدی دلم برات پر میکشه و کلی دستای نازتو میبوسم و خدا رو شکر میکنم. ماشالله حسابی برای خودت خانمی شدی ها. یه دختر خوشگل و ناز با نمک که کارای جدید بلده و با هر حرکتش دل مامان و بابا رو آب می کنه.
حسابی شیطون بلا شدی و تا زمانیکه پیش مامانی به همه می خندی ولی اگه از دیدت خارج بشم دیگه کم کم صدات درمیاد. چند روز پیش که مشهد بودیم یه روز رفتم حرم عسلم خواب بود گداشتمش پیش خاله جون هههه 2 ساعتم نشد برگشتم دیدم کچلش کردی ... تمام مدت تو بعلش راه می رفته تا صدات در نیاد. تا منو دیدی شروع کردی به خندیدن الههههههههی قربون حنده های شیطون بلام بشم. 

شیطونکم الان دیگه خنده هاش به قهقهه تبدیل شده و کلی همه رو با خودش مشغول می کنه حرکات صورت من و بابایی رو می شناسه می دونه می خوایم براش چه ادا یا بازی در بیاریم و زود عکس العمل نشون می ده. حتی وقتی دیگران با مامان حرف می زنن فکر می کنی با تو هستن و لبخند می زنی. حتی تو حرم یه آقاهه با تو حرف می زد و تو غش غش می خندیدی.بلای من دختر خوب نیست به غریبه ها بخنده!ابرو

قدرت دستای دخملم ماشالله زیاد شده راحت همه چی رو می گیره و بعد از بررسی کوتاه راهی دهنش می کنه، حتی بالششو از زیر سرش بر می داره و یکم باهاش کشتی می گیره بعد که دید خوردنی نیست میندازه زیر پاش... فدااااااای دستای نازززززززت.

موقع شیر خوردن همش دست و پاتو تکون می دی و گاهی دستاتو می یاره سمت صورت مامان و سعی می کنی لبامو بگیری و من ببوسمش بعدم همونطور که می خوری یه لبخند شییییییییرین می زنی و دل مامانو می بررررررری. گاهی هم پاتو با دستت می گیری و می یاری بالا می زنی به لپ مامان منم صدا درمیارم عسلم هم هی می خنده فدای دهن بی دندونت که با این حندها خوردنی تر میشه.

مدام باید باهاش حرف بزنیم و بازی کنیم وگرنه صداش درمیاد. اگه از نزدیک باهاش حرف بزنی معمولا موهاتو می گیره و می کشه و اگه نزدیکتر شی حتما دستشو می بره تو دهنت.
البته گاهی هم تو اتاق با دست و پاش و اسباب بازی ها سرگرم می شه ولی فقط نیم ساعت بعدش حوصلش سر می ره . کلا زیاد دوست نداره تنها بزاریش رو زمین به حال خودش زود خسته می شه و می خواد بنشونیش رو پات.( به حالت نشته).

اسمت رو میشناسی و وقتی صدات میکنیم دنبال صدا میگردی.گردنت رو کامل نگه می داری در همه جهات میچرخونی.

هر شب ساعت 10 که آهنگ لالایی شبکه پویا شروع می شه بابایی بغلت می کنه و رو دستاش تکونت می ده تو هم اروم می مونی و همش لبخند می زنی و بازم سعی می کنی تلویزیون نگاه کنی قربووووون چشای نازززززززت.

متاسفانه جدیدا خواب شبت بهم ریخته و همش بیدار می شی تا نخوری هم ساکت نمی شی  نمی دونم شاید به قول دیگران گشنت میشه، هنوز غذای کمکی رو برات شروع نکردم چون آلرژی هم داری دکترت گفته از پایان 6 ماهگی شروع کنم ولی مچبورم یکم زودتر شروع کنم تا هم شبا راحت بخوابی و هم قبل از سر کار رفتنم غذا خور بشی بتونی بمونی   دلم آتییییییییییش می گیره وقتی فکر می کنم باید 7 ساعت ازت جدا شم و همش نگرانم... شبا همش کابوس می بینم حسااااااابی کلافم سر و من هم میخوام بذارم و از همون موقع شروع کنم

دستاتو به فرمهای مختلف می کنی دهنت گاهی 1 انگشت گاهی شصبت گاهی هم تا مچ ....نیشخند بعضی وقتا هم پاهاتو میاری بالا و از شصت پات به جای پستونک استفاده می کنی خنده

آب دهنت زیاد شده و همش واسه مامان حباب درست می کنی، همه چی رو به لثه هات فشار میدی صورتتو میمالی و خلاصه فکر کنم همه اینها علائم دندون در آوردنه خوشششششگلم

صبح که از خواب پا می شی دست و صورتتو می شورم و می برم جلو آینه می گم "سلام فرناز خانوم... صبح بخیر...." تو هم چنان ذوق می کنی می خندی و با آینه حرف می زنی  

 یه بازی دیگه هم که کلی دوسش داره و حتی وقتی بی حوصله است هم حاضره بازی کنه اینه که یه ملحفه رنگی می ندازم روش تا بالای سرش و اونم تلاش می کنه خودشو نجات بده همین که سرشو می آره بیرون یه "دالی" می گم و کلی می خنده. فدات بشم چه ناز دهنتو باز می کنی و می خندی. 

هنوزم غلط زدنو کامل یاد نگرفتی فقط گاهی به سمت راست می چرخی و یکم سر و سینتو میاری بالا و بعد از چند دقیقه هم خسته می شی هی صورتتو می مالی زمین تا بلندت کنم.

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مری مامان آندیا
18 آبان 91 12:51
ای خدااااااااااااااا جیگر من قربون اشکت فقط اشک شوق بریزی تو زندگیت خاله...... چرا با سقف عزیزم مامانت کجا بود؟؟؟ فرشته... قربون خوابیدن معصومانت عزیزم... حموم همیشه برات عافیت باشه نازم هر چی درد و مریضیه ازت دور باشه خاله جون راستی دستمال سرم بهت میادا... یه چیزی بگم بهت خاله دختر منم کچله البته میخاد مثل تو بزرگ شه موهای نازشو نمایش بده عزیز دلم لختتو قربون که انقد شبیه دخمل منی... سوراخ کردن گوشتم مبارک مامانش به همه میگم شعار مری اسفند برای بچه اول از همه اسفند بدوووووووووو
زهره جون
24 آبان 91 10:09
ماماني پست 5 ماهگي بدون عكس ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يه عكس خوشكلم ضميمش ميكردي تا فرناز نازي رو ببينيمش ... فداي اين فرناز خوش خنده و خوش اخلاق ... آفرين مامانيش كه همه چيو ثبت كردي يه بوس گنده از لپاي فرنازي
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به MyAngel می باشد