قاصدک خونه ما پرید
تک ستاره خونه ما
خوابیــدی بدون لالایی و قصــــــــه ولی حالا بخواب بی درد و غصــــــــــه
دیگه کابووس دردات رو نمـی بینی توی خوابت گل حســــــرت نمی چینی
دیگه بیــدار نمی شی با نگرونـــی یا با تردیــــــد که بری یا بمونــــــــــــی
آره رفتـــی و مـا رو تنها گذاشتـــی خاطرات سکوتــــــــت رو جا گذاشتـــی
حالا شده پر غصــــه دل داداشــی فکر می کرد همیشـــــه باهاش باشی
می دونم خسته شدی از بی همزبونی حالا دیگه اونجا تنهــا نمی مونــــــــــی
ولی بی تو تنـــها شده مامانـــــی آرزوش شده دیدن خواب تــــــو و بابایی
دلم تنگه برای لحظه های بودنــت برای چهره معصوم و شاید خندیدنـــــت
برای اون نگاه معصوم و پر حسـرت که گاهی خیره می موند به دور دوست
فقط دلخوش به این هستیم حــالا که تو راحـــــــت زندگی می کنی اونجـا
به این امیـد که دیگه درد نـــــداری برای یک نفس راحــــــــــــت غـم نداری
اونجــا خدا برات لالایــی می گـه بابا بــــرات قصــــــــــــه مامانی می گه
حالا خواهش ای قاصـدک خونه ما ببـــر پیغامــــــــــــــــم رو به آســــــمونا
بگـو ای خدای حکیم و مهربونـــــم باش حافــظ خانواده و مامان جونــــــــم